عکاسی از پرندگان، نگاهی به گذشته
به قلم “کری پرکینز”
ترجمه از خواهر عزیزم نعیمه انصاری
اگر شما هم مثل من باشید، حتما نگاهی به کارهای قدیمی آرتور موریس انداخته اید و شاهد این بوده اید که به چه نتایج شگفت انگیزی رسیده است، میتوانید از فیلم استفاده کنید! نه هیچ گونه بازنگری عکس ثبت شده تا قبل از چاپ، نه هیچ گونه تنظیماتی بر اساس اطلاعات از پیش تعیین شده، نه هیچ گونه کارت حافظه ای که صدها تصویر را نگه داشته باشد. تنها مهارت ناب، تجربه و تعداد زیادی حلقه فیلم به هراندازه که میتواند حمل کند. امروزه دوربین های دیجیتال، سه پایه ها وهد های پسشرفته سبک و لنزهای سوپر تله فوتوی ما امری عادی به حساب می اید، کدام یک از ما در آرزوی یک لنز فوکوس خودکار بهتر، سه پایه سبک و یا یک لنز ۵۰۰۰-۵ میلی متری با f/1.4 نیست؟
برگردیم به عقب،زمانی حتی قبل از دوربین های فیلم ۳۵ میلی متری را تصور کنید. زمان دوربین های بزرگ چوبی روی سه پایه، صفحه های فیلمی که دستی پر میشدند ونبود هرگونه وسیله نورسنجی. من خودم به شخصه راجع به این حقیقت که عکاسی پرندگان و دانش پرندگان چنان مقوله جدیدی نیست، فکر هم نمیکردم، اما مدتی است تجربه هایی راجع به این موضوع کسب کرده ام. یکی از دوستانم، که از گشتن در کتاب فروشی ها یا مغازه های کتاب های دست دوم برای پیدا کردن کتاب های قدیمی لذت میبرد، اخیرا کتابی را من داده است با نام “پرندگان آمریکا”. این کتاب که همان نام کتاب جان جیمز اودبان را داشت که تقریبا ۱۰۰ سال پیش از این کار شده بود، اولین انتشارش در سال ۱۹۱۷ به وسیله انتشارات کتاب های شهر بوستان بود، و نسخه ای که من داشتم مربوط به دومین کپی در تاریخ ۱۹۳۶ بود. این کتاب یک کار شگفت انگیز در مورد کار بر روی پرندگان آمریکای شمالی بود و تصحیح شده توسط “تی.گیلبرت پیرسن” مدیر موسسه ملی انجمن اودبان بود. این انجمن به این منظور تشکیل شد تا توانایی های انجمن های نوپای اودبان را که در ایلات شمال شرقی تازه شروع به کار کرده بودند متمرکز و همبسته کند، به امید اینکه تفکر عمومی و دولتی راجع به حمایت و مطالعه پرندگان و حیات وحش تغییر کند. یکی از سازمان های اخیر با نام اتحاد پرنده شناسی آمریکا، به طور فعالانه ای درگیر مطالعه پرندگان بود، اما روش مطالعه آنها شامل کشتن تعداد زیادی پرنده از هر گونه در دسترس و قرار دادن آنها در محفظه هایی برای آزمایشات آینده بود. و از اینجا بود که عکاسی به وجود آمد…
یکی از نتایج (شاید غیر منتظره ترین) اختراع و عمومی شدی عکاسی این بود که یه فرصت به عموم مردم داده شد تا چیزهایی را که در غیر این صورت امکان نداشت ببینند را مشاهده کنند. مثال های زیادی از تغییراتی که عکاسی در زمینه های اجتماعی و سیاسی از طریق افزایش آگاهی عمومی ایجاد کرد، وجود دارد. با استفاده از این ابزار جدید به نام عکاسی، روزنامه نگاران توانستند تصویر را به مخاطبان کثیری انتقال دهند. یکی از مثال های درخشان در این باره این بود که عکاسان نقش قابل ملاحظه ای در متقاعد کردن دولت ایالات متحده داشتند که زمین های بیابانی زیادی وجود دارد که باید برای سرگرمی عموم مردم اختصاص داده شود. وقتی عکس هایی که اینک با نام “yellow stone” معروف هستند را “تئودر روزولت” دید، اندیشه خلق سیستم پارک ملی در ایالات متحده به او الهام شد. عکاسی همین تاثیر را در تغییر تفکر دولت نسبت به محافظت و نگهداری از پرندگان دارد. که تمام این گفته ها را اظهار کرد، من مایلم بعضی از تصاویر کتاب را با شما تقسیم کنم. خاطر نشان میشوم که تصاویر در معرض دید عموم قرار گرفته اند ( با تشکر از “مایکل پنسیر” بخاطر کمکش در این باره) به خاطر تاریخ انتشار عمومی آن که در سال ۱۹۱۷ بود. همچنین بخاطر اینکه من برای یک آرشیو عکاسی مستند واقعی مجهز نشده بودم، تنها کتاب را روی یک پایه نگهدارنده نت موسیقی قرار دادم وسعی کردم که بیشترین تلاشم را انجام دهم. تصاویر اصلی حدود صد سال دارند.
من از کشف اینکه این کتاب با چگونگی گرفتن عکس ها شروع شده بود بسیار خرسند و هیجان زده بودم، که شامل یک سری نکات مفید برای مشتاقان عکاسی پرندگان بود. حال بیایید با همدیگر نگاهی به بعضی از این شرایط بیندازیم، شرایطی که شاید به طور چشمگیری آشنا به نظر برسد.
این عکاس خودش را روی زمین انداخته، بسیار نزدیک شده و تمام لباسش را کثیف کرده، تمام اینها لازمه یک عکسبرداری جانور شناسانه است! او یک تکه الوار راحت را پیدا کرده تا رویش لم دهد، در حالیکه صبورانه منتظر است تا مرغابی به او نگاه کند. بعضی چیزها هیچ گاه تغییر نمیکنند… مثل یکی از پرنده شناسان که در کتاب بیان کرده بود که ” اغلب با خزیدن در مسیر هایی که وسیله راکون ها، خرگوش های صحرایی، صاریغ ها و دیگر حیوانات علفزار و بوته زار درست شده بود، خودم را به پرندگان وحشی نزدیک میکردم. بیشتر اوقات من مجبور بودم در علف ها، گل و لای ها چاردست وپا حرکت کنم یا بلولم تا به یک نقطه دلخواه برسم.” گفتن از این تصویر دشوار است، شما فکر میکنید او موفق شده چند عکس بگیرد قبل از اینکه مرغابی با صدای عوض کردن صفحه ها بترسد؟ هیستوگرام؟ من که فکر نمیکنم!
حال این عکس بطور مبهمی آشنا بنظر میرسد. شما فکر میکنید کاپیتان جیمز محبوب ما این تصویر را دید؟ این عکاس مجبور نیس راجع به افتادن دوربینش در آب نگران باشد چون شناور میماند، یکی از مزیت های دوربین های چوبی. او راجع به مگاپیکسل ها نیز نگران نیس، حیوانی که مشغول عکسبرداری از آن است جثه بزرگی دارد. من متن بالای تصویر را هم درج کردم چرا که فکر کردم دارای پیامی عالی و همینطور ابدی است.من تا به حال عکاس پرنده ای را ندیده ام که عاشق پرندگان نباشد، چرا که عشق به آنها منجر به محافظت از آنها میشود.دو تفکر راجع به این بیان وجود دارد، با وجود اینکه در سال ۱۹۱۷ منتشر شده بود، نویسنده در مورد عکاسی پرندگان صحبت میکند، و پیام به طور آشکاری با تفکر زمانی که پرندگان را کشته و به خاطر پرو بال آنها یا مطالعات عملی جمع آوری میکردند فرق دارد. تفکری بنیادی!
ببینید که آقای فینلی چطور روی زانوهایش تعادل گرفته است! شرط میبندم که او آرزو داشت که یک چارپایه ثابت نگهدارنده داشته باشد. حتما عوض کردن صفحه ها هم ناجور بوده است. در مورد آن پلیکان های دوست داشتنی چطور؟ فکر میکنید که یک پلیکان خارج از میدان دید دوربین به سمت راست در حال مجادله باشد؟ همین باعث میشود که من فکر کنم، زمانی بوده است که پرندگان خیلی از انسان ها هراسی نداشتند. یا میتوان گفت که او در فلوریدا عکاس گرفته است.
خب پس شما فکر میکنیداین سه پایه فیبرکربنیGizfrodo BS3000 است؟ میتواند این کار را انجام دهد؟ میتوانید این کار را انجام دهید؟ من مطمئنم که نمیتوان! کیف چرمی نگهدارنده فیلم را که همیشه حضور دارد را ببینید. فکر میکنم دلیل اینکه او آنجا بود این بود که هیچ عکس خوبی از کبوترهای دریایی وجود نداشت و همین موضوع است که این عکس را برای من خاص میکند. از شوخی گذشته، این پیشکسوتان در عکاسی پرندگان نه تنها عکاسی حیات وحش را به سمت جلو سوق داد، بلکه وضعیت فلاکت بار خیلی از گونه های پرندگان را به توجه عموم رساند.
آقای بهلمن، اگر لنز ۸۰۰ میلی متری وکانورتور ۵x را در واگن جا نمیگذاشتید ما در این فلاکت نبودیم! شما تصور میکنید آنها سه پایه را چگونه برای گرفتن این تصویر تنظیم کرده بودند؟ خوب بود که پرندگان شیرجه رو در زیست بومشان بودند چراکه آنها بسیار ملول میشدند اگر پرندگان نبودند. در اینجا متن صفحه اول کتاب را داریم: وقتی یک لانه را نگاه میکنید، با احتیاط به آن نزدیک شوید، و با فاصله ای آن را مشاهده کنید که چه جوانتر ها چه پیرتر ها از حضور شما آزرده نشوند. روش های جالبی ممکن است در این مسیر دیده شود، اگر از عینک مناسبی استفاده کنید. من فکر میکنم این افراد به زودی بعد از عکاسی امروز به یک عینک مناسب احتیاج پیدا میکنند. فکر میکنم ما نمیتوانیم آنها را به خاطر توصیه های که هنوز در کتاب نوشته نشده است، مقصر بدانیم. همچنین مشخص است که هیچ کس به آنها نگفته است که این کار دیوانگیست! بیایید امیدوار باشیم که حداقل یک سری شیوه های جالب کسب کرده باشند…
آقای فینلی و آقای بهلمن هم در عکاسی ماکرو پرندگان هم مسائل تکنولوژی پیشرفته، پیشکسوت بودند. هردو آنها در عکاسی از عقاب طلایی طناب هایی که به عنوان ضامن به کار برده اند را نشان داده اند. این عنوان بیانگر این است که عکس از فاصله دور با کشیدن یک طناب گرفته شده است. به این معنی که یک نفر مجبور بود به آنجا برگردد تا نگهدارنده فیلم را تغییر دهد و شاتر را برای هر عکس آماده به کار کند. به ابزارهای بالارونده کهبروی چکمه های آقای بهلمن دیده می شوند دقت کنید. این تصویر مرا وامیدارد تا لحظه ای راجع به عکاسی خودم تامل کنم. آیا من همیشه در عکاسی تمام تلاشم را میکنم؟
بسیار خب، من باید اعتراف کنم که، نمیتوان تصمیم بگیرم که آیا این نبوغ ناب است یا دیوانگی محض. آنها به اندازه ۸۰ فوت بالای درخت هستند، در حال عکاسی از یک لانه در پایین. پس حالا شما میدانید . . . من فکر میکنم ما این تصویر خارق العاده را درک نخواهیم کرد. برای من اینجور به نظر میرسید که این ترکیبی از سه پایه و قرقره است، همچنان که مشخص شد که آقای بهلمن در حال نگهداری یک طناب است، که وزن دوربین را تحمل میکند. من در شگفتم که آنها چه مدت زمانی را در بالای درخت گذرانده اند.
من با مفهوم کلی استتار آشنا هستم، اما غازها باید کور باشند که چنین ساختار پرشاخه ای را در نواحی مسطح اطراف نبینند. حدس میزنم این کار از کندن یک چاله راحت تر بوده است. در واقع شاید او با چنین وضعیتی تماس چشمی بهتری داشته باشد.
شما تمایل ندارید تا بعضی از آن تصاویر گرفته شده را ببینید؟
خب، زمان تغییر کرده است اما چقدر عالی بوده که همینطور قدم بزنی و دوستان جدید در خوانواده های جدید پیدا کنی. ” مشکلی نیست خانم گنجشک، کوچولو ها میتوانند اینجا بنشینند زمانی که شما به آنها غذا میدهید.” من عاشق این عکسم و بیانگر زمانی مهربانتر و متواضع تر است.
این عکاس هم جای حدودا امنی را برای عکسبرداری از این جغد پیدا کرده است، اما فکر میکنم تا حدودی با زاویه سرش مشکل داشته باشد. همچنین فکر میکنم عکاسی که این عکس را گرفته تصویر بهتری از جغد داشته است. چیزی که در این عکس بیشتر از همه جالب است دوربینی است که استفاده شده. اگر اشتباه نکنم این یک دوربین پیشرفته فیلم حلقه ای است. شما میتوانید ببینید که او در حال آماده به کار کردن شاتر برای تصویربرداری بعدی است من در تعجبم که با کدام شیوه او در حال عکس برداری است…
من این یکی را برای آخر نگه داشتم، چرا که فکر کردم این یک بیان ساده برای نشان دادن مشکل مزاحم بودن زاویه سر را نشان میدهد. عدم تطابق زاویه سر؟ هیچ اشکالی ندارد! به سادگی به مطلب خود میرسید، و به آرامی سر را با چرخش دلخواه و مناسب موقعیت عکاسی خود تنظیم کنید. چه چیزی میتواند آسانتر باشد؟ و فکرش را کنید من سال ها وقت صرف کردم تا حواصیل ها به من نگاهی کنند! و حال اگر فقط کاری کنم که به من اجازه دهند که به اندازه کافی نزدیک شوم…
امیدوارم که شما از این نگاه خلاصه از بعضی از عکاسان پرنده قدیمی و شیوه های آنها لذت برده باشید. این چنین عکا س هایی و عکس ها و نقاشی های فروانی از پرندگان در کتاب وجود دارد. همچنین شامل اطلاعات مفیدی در رابطه با ظهور شیوه ها ( که احتمالا زیاد تغییر نکرده اند )، رفتارهای مهاجرتی ( که بعضی از آنها تغییر کرده اند )و همچنین زیست شناسی دنیای پرندگان. بعضی از مطالب در متن زندگی امروز خنده دار است، اما اطلاعاتت مفید زیادی درباره مکانیزم گرفتن تصویر خوب از یک پرنده وجود دارد. من شدیدا به شما پیشنهاد میدهم که وقت بگذارید و یک کپی از آن تهیه کنید و و آن را به منابع مرجع خود اضافه کنید.بعضی از چیزها هیچ گاه تغییر نمیکنند…
I’m impressed! You’ve managed the almost imobpsisle.
thanks